بعد یه مدت حالگیر و دردسر ساز بلاخره مدرسه رو دوباره دیدیم ....
برا منی که تمام زندگیم فقط و فقط گذر زمان شده بهترین زمانه اینکه دوباره بر می گردم مدرسه ...
دوستانی دارم بهتر از آب روان ... همه چیز بچگی رو یادت میاره
خلاصه اینکه راست می گه این ایینه که " اجسام از انچه در آیینه می بینید به شما نزدیک تر است " ولی ای کاش می نوشت اینده از آنچه فکر می کنید به شما نزدیک تر است . اینده ای که همه چی توش هست از مرگ و زندگی تا خوشبختی و ناکامی از لطافت و حسادت تا کینه و سخاوت ...
کار ما شده حرف زدن ...
فقط کاش می شد یه جوری تمام مردم دنیا رو تشویق کرد تا حتی برا یه روز هم شده به خاطر پول کار نکنن ... درسته که خیلی از چیزها رو می شه با پول به دست اورد ولی خیلی از چیزهای دیگه رو آدم از دست می ده ... لذتی که ادم از زندگیش می بره همین جوریه هر چقدر بیشتر داشته باشی و هرچقدر بیشتر تو زندگیت بدونی .... لذت زندگی برات کمتر و کمتر می شه .....
اون موقع ها وقتی کویر دکتر شریعتی رو می خوندم که می گفت :
زیاد جدی نمی گرفتیم که چه عجبااز نویسندگان غیر از این انتظار نیست که زیبا نویسند ......... اما حالا واقعا می فهمم منظورش چی بوده .....
چیزهایی رو که مردمان ساده اندیش به عنوان بهانه ای برای خنده و شادی می بینن ما فقط با اخم از کنارش رد می شیم چرا که به گمان خویش همه ندانند و ما دانیم ..
....
بگذریم بازم یه آهنگ برای دانلود گذاشتم دوست داشتین دانلود کنین :
مرغ شیدا
بر پا کن صد شرر
سوزان کوبان شکن
بر کش جامی دگر
.......
راز قلب شکسته ام امشب
با پیامی به او رسان
رهگذار دل حزینم شو
......
تو بنگر چهره ارغوانیم
با غم عشق او خزان شد
نوبهار جوانیم
....