عــادت داریم به مُــردن و از مــرده تعریف کردن ... نمــی خوام باز تـمـام تعریف های آرم استرانگ رو گوش زد کنم . همه ی ما آرمسترانگ رو به خاطر اولین قدم روی ماه می شناسیم و برای همه ما قابل احترامه . اما جاهای دیگه ای هم بودن که برای ما خاطره زیادی داره .. شبکه 4 ، سال هایی که به خاطر پیدا کردن یه مجله صنایع هوایی باید اونقدر می گشتی تا انگشت پات از کفشت بزنه بیرون ، آره ، فقط شبکه 4 بود که برنامه های فضایی و نجوم رو پخش می کرد ، یکی از اون ها ؛ برنامه ی داستان پرواز بود .
از همه این ها که بگذریم مرگ خیلی اوقات پایان یه زندگیه ، یعنی پایان دوندگی های یه شخص خاصه ، اما بعضی از مرگ ها غیـر از اینکه پایان عمر یه آدم باشن ، شبـیه مهر " باطــــل شــــد " ی هستن بر آرزو ها و رویاهای یک نسل ، نسل هایی که رویاهاشون با حضور همچی آدمایی هایی شکل می گیره و بعد از سالها می فهن که این ها همه رویاس نه چیزی دیگه ای ؛ مرگ اسطوره هم یه جور تیر خلاص بر همه اون بلندپروازی هاست اگه بخوام درست تر بگم ، بعضی اتفاق ها فقط وظیفه اشون اینه که به طرف بفهمونن :
*****
این که زاده آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی و صبحونت شده ، سیگارو چایی
*****
خداکنه نسل بعدی ، نسل قبلی رو تجربه قرار بدن حداقل یه خورده با اراده تر باشن ، البته همه ی این حرف ها را رو اینجا هام نوشته بودم :
" رویــای های کودکـــیم " ، " دژفضایی " ،